امیل دورکیم یکی از پایه گذاران دانش جامعه شناسی فرانسه در سال 1858 در شهر اپینال در جنوب شرق فرانسه زاده شد. تحصیلات متوسط را در دبیرستان« لوئی گراند » به پایان رساند و در سن 21 سالگی وارد دانشسرای عالی شد و سه سال بعد دانشسرا را تمام کرد و در رشته فلسفه فارغ التحصیل شد. سپس در آزمون آگرگاسیون شرکت کرد و بعد در چند دبیرستان مشغول تدریس شد. از همین هنگام بررسی های جامعه شناسی خود را آغاز کرد و...
امیل دورکیم
امیل دورکیم یکی از پایه گذاران دانش جامعه شناسی فرانسه در سال 1858 در شهر اپینال در جنوب شرق فرانسه زاده شد. تحصیلات متوسط را در دبیرستان« لوئی گراند » به پایان رساند و در سن 21 سالگی وارد دانشسرای عالی شد و سه سال بعد دانشسرا را تمام کرد و در رشته فلسفه فارغ التحصیل شد. سپس در آزمون آگرگاسیون شرکت کرد و بعد در چند دبیرستان مشغول تدریس شد. از همین هنگام بررسی های جامعه شناسی خود را آغاز کرد و ضمناً در ادبیات هم به تحصیل پرداخت و در سال 1893 به اخذ درجه دکتری نائل آمد.
دورکیم کارش را در شهر بردو با آموزش و پرورش آغار کرد و یادداشت هایی در این زمینه نوشت که بخشی از آنها چاپ شد و سبب ناموری اوگردید ،درنتیجه از آن پس دردانشسرای عالی پاریس تدریس کرد. یادداشت ها و نوشته ها چاپ شده و چاپ نشده او توجهش را نسبت به آموزش و پرورش به خوبی نشان می دهد.
در سال 1896 استاد کرسی علوم اجتماعی و در سال 1902 در دانشگاه سوربن به استادی آموزش و پرورش برگزیده شد و از این تاریخ به بعد جامعه شناسی و آموزش و پرورش را باهم تدریس می کرد و این کار تا پایان عمرش دوام یافت.
از دیدگاه تاریخی نخستین پژوهشی که دورکیم به آن پرداخت موضوع تقسیم کار اجتماعی بود. در این زمینه رساله ای در سال 1893 نوشت و به دانشگاه سوربن تسلیم کرد و به واسطه ی همین رساله به اخذ درجه دکتری از آن دانشگاه نائل آمد. دورکیم بررسی های اجتماعی را پی گرفت و روش ویژه خود را در پژوهش دنبال کرد.
بر اثر انتشار عقاید اجتماعی دورکیم، گروه بسیاری از فیلسوفان، تاریخ نویسان، اقتصاددانان به همکاری با او علاقه مند شدند. دورکیم با عده بسیاری از دانشمندان و اهل پژوهش و بررسی که با او موافق یا مخالف بودند آشنا شد و با قدرت قلم و سخنوری که داشت بر عقاید مخالفین خود چیره گشت.
در سال 1896 سالنامه جامعه شناسی را منتشر کرد. این سالنامه کارنامه مهمترین نحله مکتب جامعه شناسان فرانسه است که حتی پس از دورکیم زیر نظر شاگرد او مارسل موس اداره می شد.
دورکیم پیرو دانشمندانی چون آگوست کنت، سن سیمون و کندورسه بود و در نوشته های خود از اسپنسر نام میبرد ولی پیروی دورکیم از آنها مانند پیروی شاگرد از استاد نبود بلکه آراء و نظریات آنها را با کم و کاست کردن و با تغییر شکل جزئی می پذیرفت و بیان می کرد.
در سال 1915 در جنگ جهانی اول پسر خود را از دست داد. مرگ فرزند در روحیه ی دورکیم تأثیر زیادی گذاشت و در حال او دگرگونی بزرگی پدید آورد که تحمل آن برایش دشوار بود. سرانجام در سال 1917 دو سال بعد از مرگ پسرش در سن 59 سالگی درگذشت.