آلبر کامو زاده نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و از چهرههای درخشان ادبیات فرانسه است.
کامو ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در دهکدهای کوچک الجزایر تحت استعمار فرانسه متولد شد. پدرش «لوسین کامو» فرانسوی فقیری بود که در الجزیره کشاورزی میکرد و در آنجا با زن خدمتکاری که اهل اسپانیا بود ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای لوسین (همنام پدر) و البر شد. سال ۱۹۱۴ در شروع جنگ جهانی اول. پدر کامو به جبهه اعزام شد و در حالیکه البر، 14 ساله بود، در میدان جنگ کشته شد. تأمین مخارج زندگی دو کودک به عهده مادرش افتاد، آنها در محله فقیرنشینی در یک اتاق زندگی میکردند؛ خودِ او در مورد این قسمت از زندگیاش گفته است: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست»
پس از پایان دوره دبستان برای کمک به تامین مخارج خانوادهاش کارگری میکرد، آموزگارش لویی ژرمن که به استعداد او پی برده بود، او را به شرکت در امتحانِ کمک هزینه بگیران و ادامه تحصیل تشویق کرد، کامو در این آزمون پذیرفته شد و به هزینه دولت وارد دبیرستان شد، در حالیکه در آن زمان تحصیلات متوسطه در الجزیره اختصاص به ثروتمندان داشت، از این رو کامو وارد دنیای جدیدی شد، روزها در کنار ثروتمندان زندگی میکرد و شبها به دنیای فقیرانهاش در کنار خانواده بازمیگشت.
کامو در سال ۱۹۳۰ پس از دریافت دیپلم، در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد و تا پیش از آنکه اولین نشانههای ابتلا به بیماری سل در او نمایان شود، دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. همزمان با جدیت به مطالعه ادبیات به ویژه آثار نمایشی پرداخت و در همکاری با گروههای تئاتر دانشجویی، شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و کارهای خود را به روی صحنه برد.
کامو در ۲۱ سالگی با «سیمونهیه»، دختری جوان، ثروتمند، زیبا و البته معتاد به مرفین ازدواج کرد و دو سال بعد در اثر خیانتهایی از هر دو طرف و با تحمل «تجربهای دردناک» از هم جدا شدند. خاطرات این جدایی در مقاله «مرگ روح» به صورتی غیر مستقیم دیده میشود.
البر کامو در سال ۱۹۳۸ در روزنامه تازه تأسیس جبهه خلق الجزایر، آلژه ریپوبلیکن، شروع به کار کرد و در ۲۶ سالگی، همراه با دو نفر از دوستانش، نشریه ریواژ (ساحلها) را تاسیس کردند. در سپتامبر همان سال جنگ جهانی دوم آغاز شد و روزنامه آلژه ریپوبلیکن که با سانسور دست و پنجه نرم میکرد، چند ماه بعد تعطیل شد. انتشار روزنامه ریواژ نیز به حالت تعلیق درآمده بود، پس از آن کامو کوشید که با ورود به ارتش، به جنگ برود، ولی به دلیل وضعیت جسمانی و گرفتاریاش به بیماری سل نتوانست عضو ارتش شود. او سپس در مجله مخفی آن زمان، «کمبا» شروع به فعالیت علیه نازیها کرد و در مدت اشغال فرانسه به این فعالیت ادامه داد. بعد از جنگ نیز کمبا اولین مجلهای است که او در آن مشغول به کار شد. او تمام مقالههای خود را به صورت اول شخص مینوشت که تا آن زمان در شیوه گزارشگری فرانسوی متداول نبود.