میلاد دخانچی :
اگر دوگانه بدن و روح با مرد و زن قابل تطبیق باشد، قطعا مرد روح است و بدن زن. برای همین زن بیشتر به روح گرایش دارد و مرد به بدن. برای همین پتانسیل دریافت های معنوی زن بیشتر است و مردها بیشتر دغدغه بهره وری از بدن دارند. برای همین این زن است که بواسطه اغواگری اش روحانیت مرد را از او سلب و بدنی میکند و همین زن است که با دریافت های معنوی خود، میانجی رسیدن مرد به عالم معنوی است.
مرد همواره بعد از هبوط تنها از طریق زن میتواند به آسمان وصل شود. به خاطر همین هیچ مردی نبوده که ذیل تربیت یک زن غیرپاک به پیامبری رسیده باشد. برای همین عشق بعضی زنان، مردان را کاملا متحول میکند؛ آنها را «عاقل» و روحانی میکند. آری زن همان است که مرد را بدنی و مرد را روحانی میکند. قطعا بین روح و بدن جایگاه بدن یک درجه پایین تر است برای همین مرد و زن هیچ وقت مساوی نیستند، مرد همواره درجه ای از زن برتر است. مرد اما دیگری اش بدن است و زن دیگری اش روح و آنکه دیگری اش روح است، بر عکس بدن، دیگری اش غیبی و لامتناهی است. برای همین زن با کامل شدنش بی نهایت میشود اما مرد با کامل شدنش محدود میشود. اینجا باز هم مرد و زن مساوی نیستند، حالا زن بسیار درجاتش از مرد بالا تر است. آنجا مرد یک درجه بالاتر بود، اینجا زن خیلی درجه.
وقتی از زنانگی حرف میزنیم، وقتی از سوژگی زن حرف میزنیم، در واقع داریم از دو چیز حرف میزنیم: اغواگری و میانجی گری معنوی زن. برای همین جامعه به همان میزان که به زن های باهوش و عفیف نیاز دارد به زن های اغواگر و آرایش شده. برای همین مرد ها در صورت زن خود هم یک زن عفیف «مادر بچه ها» طلب میکند هم یک زن شرور و شنگ. برای همین زن ها در مرد خود هم یک پدر فهیم طلب میکند و هم پسری شیطان؛ زن ها برای مردهای خود عفیف و برای مردهای دیگر گونه ای دیگرند. زن ها بیشتر پتانسیل دریافت های علمی را دارند و بیشتر امکان افسونگری دارند. برای همین مرد ها بیشتر در معرض از دست دادن عقل خود در برابر زنها هستند و مرد ها بیشتر بر پاکیزه نگه داشتن زن ها اصرار میورزند. برای همین مرد ها بیشتر میتوانند کارهای عملی کنند و زنها کار علمی.
قانون گفتمان مردان است و اخلاق گفتمان زنان، برای همین گفتمان های قانونی معمولا ضد زن اند و گفتمانهای اخلاقی طرفدار زن. برای همین فقه اساسا زن ستیز است و عرفان گفتمانی زن دوست. برای همین فقه هر چقدر هم زنانه شود باز هم مردانه است. برای همین برای ساخت یک جامعه متعادل دختران به همان اندازه که باید دانش و عفت فراگیرند، باید افسونگری و اغوا بیاموزند.